اگه این موضوع رو میدونستم، گروهم رو بهتر اداره میکردم!
چندی پیش به پیشنهاد یکی از عزیزان کتابی رو خوندم از آقای دکتر منصور دهستانی به اسم از من تا ما. این کتاب در حوزه کار تیمی و رهبری کار تیمی است. کمی خوندنش سخته اما هر چی در مورد کار تیمی هست تو این کتاب پیدا می شه.
قسمتی که در بار سوم خوندن کتاب برام جالب اومد موضوع مراحل شکلگیری تیم بود. به بیان کتاب مرحل شکل گیری گروه از این قرارند:
مرحله آشنایی و شکل گیری
در این مرحله آفراد با هم به صورت تک به تک آشنا می شوند و یه جورایی اعتماد اولیه ایجاد میشود. در این مرحله هیحان، اضطراب، وابستگی و اعتماد سازی زیاد دیده میشه. سوالات زیادی توسط افراد مطرح میشه مثل این دیگر اعضای تیم چه کسانی هستند؟ از من چه انتظاری وجود داره؟ رهبر ما کیست؟ و …
مرحله تعامل (تلاطم یا توفان)
این مرحله است که تکرویها، تعارضها و مقابلهها بروز میکنند. اعضا میپرسند: اختلافها رو چگونه درست میکنیم؟ آیا ما به واقع به این رهبر احتیاج داریم؟ آیا من میخوام توی گروه بمونم یا نه؟ روابط قطبی میشوند توی تیم، سرپیچی از هنجارها پیش میآد و از این داستانها …
مرحله انسجام (تعادل یا اجرا)
اعتماد متقابل در این مرحله نقش بسیار مهمی ایفا میکنه. بهرهبرداری از مهارتهای اصلی افراد، تشویق به بهبود پیوسته، افزایش سرعت، وقت شناسی و تشویق مشکل گشایی خلاق مهترین کارهای این مرحله هستند. اعضا حالا میپرسند: هنجارها کدام هستن؟ من تا چه حد باید انطباق از خودم نشون بدم؟ ما به کجا میرویم؟ و از این سوالها …
مرحله همسویی (تکامل و کارایی)
در این مرحله تیم تو اوج قرار داره، افراد تیم در خارج از ساختار اجرایی تیم هم باهم ارتباط دارند. همه استانداردها و کدها نوشته شده و برنامههای چشم انداز و آینده رو همه اعضای تیم میدونند. اعضا میپرسند: چطور دائمی پیشرفت کنیم؟ چطور میتوانیم مهارتهای اصلی خودمون رو بهتر کنیم؟ چگونه سطح تعهد بالاتری رو به نمایش بگذاریم؟ و …
حالا چرا این بخش از کتاب رو براتون آوردم؟
یک سال پیش توی یکی از تیمهایی که خودم راه انداختم به مرحله دوم یعنی تعامل یا توفان رسیدیم و متاسفانه این توفان منجر شد به از دست دادن بخشی از این تیم. مستقل از نتیجهای که این جدایی در ادامه مسیر تیم داشت، توجه خودم به این نکته جلب شد که اگه این شناختی رو که الان به واسطه خوندن این کتاب از کار تیمی پیدا کردم رو اون موقع داشتم با درک بالاتری نسبت به مشکلات و به اصطلاح توفان تعامل رفتار میکردم.
خلاصه داستان اینکه از نظر دکتر راینیک آدمها دو دسته هستند:
دسته اول اونهایی با گسترش دانش و ظرفیت شخصیشون بعضی وقتها قبل از مشکلات از بروزشون پیشگیری میکنند یا حداقل بعد از بروز مشکل برای دفعه بعد درسی برای خودشون میسازند.
دسته دوم اونهایی که ترجیح میدن خودشون رو کامل بدونن. اتفاقاتی رو هم که میافته توی تیم و روابط کاریشون توجیح کنند و بس!
شما جز کدوم دسته اید؟
tagged: اصول رهبری گروه, بازاریابی فروش, بازاریابی و فروش, رهبری تیم, رهبری کسب و کار, رهبری گروه کاری, فروش بازاریابی, فروش و بازاریابی, مشاور بازاریابی, مشاور فروش, مشاور فروش بازاریابی, مشاور کسب و کار, مشاور یازاریابی فروش
1 Comment
به نظرم هدایت مرحله تعامل سختترین مرحله رهبری یک گروه هست و با توجه به روحیات هموطنهامون و نیاموختن همسو کردن اهدافشون با جمع در دوران کودکی و نوجوانی برای کسب و کارهای ایرانی پیچیدهتر و مشکلتر هم پیش خواهد رفت